دیکشنری
داستان آبیدیک
مچاله کردن
english
1
general
::
crumple
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
مجوز افراز و حصارکشی اراضی جنگلی (واقع در ملک شخصی)
مجوز انجام کاری که از نواهی باشد
مجوز پرداخت
مجوز قانونی
مجوز واردات
مجوزدولتی
مجوف
مجوف کردن
مجید
مجیر
مچ بند
مچ پا
مچ پیچ
مچ دستی
مچاله
مچاله کردن
مچل
محابا
محاجه
محاذی
محارب
محاربه
محاربه کردن
محارست
محارم
محاسبات
محاسبات ابر
محاسبات ابری
محاسبات فراگیر
محاسبات لبه
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید